اسلامیت یا انسانیت؟

اول انسانيت يا اول اسلاميت ؟

انسان در خدمت اسلام يا اسلام در خدمت انسان ؟
دکتر هجرت الله جبرئیلی

قسمت اول

? عصر ما عصر اومانيسم ( humanism) ، يعني اصالت انسان، انسان مداري و انسان گرايي است. يعني عصر غرب ، عصر  تمدن غالب جهان است. 

? اومانيسم در فلسفه غرب بدين معناست كه انسان مدرن بالغ شده است و از صغارت بيرون آمده است و مي تواند ، به عوض خداوند متعال در مدار زندگي قرار بگيرد و خداوند از مدار زندگي خارج شود . انسان فقط به خودش و فزيك (طبيعت) و ماده بينديشد و ماوراي طبيعت (ميتافزيك) يا مابعد الطبيعه و به اصطلاح اسلامي، جهان غيب  را فراموش كند.
? اومانيسم اساس تمدن مدرن و پست مدرن غرب است، و نبايد آن را با انسان محوري اسلام يعني اينكه انسان مخاطب الله و در مركز آفرينش قرار دارد،  يكي گرفت .
? اين سو ، در تمدن مسلماني، يعني يكي از تمدن هاي مغلوب جهان، پس از سيد جمال و بالخصوص پس از جنگ دوم جهاني، به عنوان يك نهضت، عصر اسلاميسم است.
? پس از پيروزي، انقلاب اسلامي ايران و شكل گيري دولت جمهوري اسلامي ايران، اسلاميسم از نهضت به دولت رسيد و حداقل در يك كشور متمدن و تاريخي خويشتن را از لاك نهضت بيرون آورد و سيماي دولت و حكومت در گستره داخلي را به خود گرفت، و در ساحت داخلي و بين المللي شعار ،،لا شرقية ، لاغربية، اسلامية، اسلامية،، سر داد.
? در همين سياق دكتر حسين زرين كوب كتابي نوشته بود، قبل از انقلاب بنام ،، نه شرقي، نه غربي، انساني انساني،، كه نمايانگر اومانيسم در ايران بود و بعد از انقلاب نشر شد و تبديل به گفتمان ضد انقلاب شد.
? اسلاميسم به اين معناست كه خداوند متعال در مدار  زندگي قرار گيرد. انسان به عنوان موجود مخاطب الهي و دين ورز ، هر پندار و گفتار و كردار خود را با نص و شريعت بسنجد و بدين گونه همه ساحات زندگي خود را برابر با حكمت ها و احكام اسلام كه دين برتر خداوند و يگانه ديني است كه متن مقدس دست نخورده دارد و آخرين دين إلهي است ، قرار دهد.
? در غرب كه تمدن غالب جهان است، نهضتي آغاز شد كه انگ و رنگ دين را از بنيادها، راهبردها، و پندارها، گفتارها، كردارها يا در يك كلمه سبك زندگي انسان بزدايد. صورت تندرو آن لائيسيته و صورت كمتر تندرو آن سكولاريسم نام گرفت. سكولاريسم در واقع جريان اجرائي اومانيسم در نهضت و دولت است.
? اسلاميسم وقتي در نهضت است، در قالب فرد، خانواده و اجتماع تلاش مي كند، انگ و رنگ اسلامي بر پندارها، گفتارها و كردارها بنشيند، و سبك زندگي يكسره و كامل اسلامي شود. در اين بستر فلسفه اسلامي، علوم اسلامي، حزب اسلامي، خانواده اسلامي، جامعه اسلامي و دولت و حكومت اسلامي را شعار مي دهد. وقتي كه در حكومت آمد از توريسم اسلامي، بازار اسلامي، و همه چيز اسلامي سخن مي زند و حتي باغ اسلامي را هم نام گذاري مي كند.
? اسلاميسم هم مانند اومانيسم صورت بندي تندرو و كند رو دارد. صورت بندي تندرو آن اين است كه نه تنها اينكه در آن گستره هاي زندگي كه نص وجود دارد به تطبيق اسلامي سازي مي انديشد، بلكه حتي جاهائي كه نص وجود ندارد با ساز و كار هاي گوناگون فقهي و غير فقهي احكام مي سازد. و فتواي فقيه را به عنوان نائب الله متعال عين نص مي داند و شك در آن را و نقد آن را عين نقد قرآن و سنت نبوي مي داند ، به اين ترتيب مقدس سازي را گسترش مي دهد و هيچ ساحه مباحات نمي گذارد و دنيا را بر انسان تنگ مي سازد.
? صورت اعتدالي آن اين گونه است كه نص اسلامي محدود است و در هر جا كه نص بود و امكان اجراي آن وجود داشت، اسلامي سازي شود. آنجا كه نص نيست با سازو كار هاي فقهي و غير فقهي تلاش شود كه حكم اسلامي دريافت شود، اما اين اشتباكات مقدس انگاشته نشود، بلكه به استنباطات بديل آن نيز اجازه ميدان داري داده شود. دائره مباحات و مالانص فيه محدود نشود، و چون رحمت گسترده آزاد الهي ميدان حركت آزاد انسان گذاشته شود. از توليدات انساني در ساحه فلسفه و علوم و تكنالوژي در ساحات مباحات و مالانص فيه استفاده شود و اين ساحات ميدان حاكميت علوم تجربي و علوم انساني و تكنولوژيك شناخته شود. فقيه و ملا و مولوي و … را در اين ساحات، مگر اينكه داراي دو تخصص باشد، كاري نيست. بدين گونه تعادل حفظ شود.
? جنجال انسان امروز ، بالخصوص در ميهن ما و جهان اسلام، جنجال و ستيز اومانيسم افراطي و ستيزه گر، و اسلاميسم افراطي و ستيزه گر است.  هر دو در تلاش اند كه چگونه و با چي ابزارهاي ناهنجار يك ديگر خود را از ميدان بدر كنند و حاكميت مطلق و توتاليتار از آن خود شان باشند.
? پرسش اين است كه آيا مي توان ميداني به وجود آورد كه ستيز در آن در حد اقل قرار گيرد و جامعه باز و نرمي ايجاد شود كه طرفداران هر دو به حيات پوياي خود ادامه دهند؟

 

این پست دارای 2 نظر است

  1. الطاف

    خوبست که این مسائل مورد ارزیابی قرار گیرد

    1. سید دستغیب

      ان شاالله سلامت باشید

دیدگاهتان را بنویسید