خونسردی در نگارش

? خونسردی در نگارش

دکتر حبیبی صالحی

در دو مورد به هنگام نوشتن برای نویسندگان لازم به آرامش و خونسردی است، یکی به هنگام قهر و غضب و دیگری به هنگام رویارویی با دشمن. 

نخست اینکه به هنگام قهر و غضب نباید نوشت، چون در نوشتن در حالت قهر و غضب، آدمی عدالت نوشتاری را رعایت نمی‌کند.

دوم اینکه در نوشتن به هنگام رویارویی با دشمن نیز عدالت پیشه کرد که عدالت رکن رکین زندگی انسان و مسلمان است‌. 

آداب نوشتن این دو مورد بر گرفته از آیات قرآن کریم و روایات توصیه شده از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که در زیر به شرح آنمی‌پردازیم. 

 

۱- عدالت در نگارش 

 

در نوشتار مان هیچ‌گاهی عدالت را فراموش نکنیم، حتی اگر برای دشمن و یا در مورد او می نویسیم، عدل و انصاف نوشتاری را رعایت کنیم.

قرآن کریم در مورد برخورد با دشمنان چنین توصیه و اعلام می‌فرماید:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ ۖ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! همواره براى خدا قیام کنید، و از روى عدالت، گواهى دهید. دشمنى با جمعیّتى،  شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند. عدالت پیشه کنید، که به پرهیزگارى نزدیکتر است. و از (نافرمانى) خدا بپرهیزید، که خداوند از آنچه انجام مى دهید، آگاه است. (مائده/8) 

این آیه و نظیر آن با تفاوت مختصرى در سوره  نساء  آیه ۱۳۵، دعوت به قیام به عدالت مى کند، و دو دستور سازنده برای فرد و اجتماع را صادر می‌کند: یکى “قیام للّه” یعنی قیام برای خدا، بدون چشم داشت از کسى و یا رسیدن به چیزیى، و دیگرى شهادت به قسط و عدل که یک جامعه کامل نیازمند این دو است.

پس از آن، به یکى از عوامل انحراف از عدالت اشاره نموده و  هشدار مى دهد که:  نباید کینه ها و عداوت هاى قومى و تصفیه حساب‌هاى شخصى مانع از اجراى عدالت و موجب تجاوز به حقوق دیگران گردد، آنجا که می فرماید: (وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْم عَلى أَلاّ تَعْدِلُوا؛ دشمنى با جمعیّت و قومى،  شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند).

سپس روى مسأله عدالت دو باره تکیه و تائید کرده مى فرماید:  (اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى؛ عدالت پیشه کنید که به پرهیزگارى نزدیک تر است).

 

حقا که عدالت رکن مهم امور اسلامی است، کمتر مسأله اى در اسلام است که عدالت در آن مورد توجه نباشد؛ چون مسأله عدل در تمام اصول و فروع اسلام ریشه دارد، طوری‌که هیچ یک از مسائل عقیده‌اى و عملى، فردى و اجتماعى، اخلاقى و حقوقى را، خالی از روح  عدل و جدا از حقیقت آن نخواهیم یافت، تا اندازه‌ای که آسمان‌ها و زمین بر اساس عدل استوارند. یعنى نه تنها زندگى محدود بشر، بلکه سر تا سر جهان هستى و آسمان ها و زمین همه، در پرتو عدالت و تعادل نیروها و قرار گرفتن هر چیزى در مورد مناسب خود برقرار هستند و اگر لحظه اى، و به مقدار سر سوزنى، از  اصول عدالت منحرف شوند، رو به نیستى خواهند گذارد. چنان‌که  در جمله‌ای حکیمانه نقل شده است:

«الْمُلْکُ‏ یَبْقَى‏ بِالْعَدْلِ مَعَ الْکُفْرِ وَ لَا یَبْقَى الْجَوْرُ مَعَ الْإِیمَانِ؛ فرمان‌روایی عادلانه کافران باقی می‌ماند، اما فرمان‌روایی ظالمانه مؤمنان برقرار نخواهد ماند.»

یا در جمله دیگری مى فرماید: اَلْمُلْکُ یَبْقى مَعَ الْکُفْرِ وَ لا یَبْقى مَعَ الظُّلْمِ: حکومت ها ممکن است کافر باشند و دوام یابند، اما اگر ظالم باشند دوام نخواهند یافت. 

اما آنچه باید کاملاً به آن توجه داشت این است که: اسلام تنها  توصیه به عدالت  نمى کند، بلکه مهمتر از آن  اجراى عدالت  است، خواندن این آیات و روایات تنها بر فراز منابر و یا نوشتن در کتب، و یا گفتن آنها در لابلاى سخنرانى ها به تنهائى درد بى عدالتى، تبعیض و فساد اجتماعى و فساد نوشتاری و گفتاری را در جامعه اسلامى درمان نمى کند، بلکه آن روز عظمت این دستورها آشکار مى گردد که در متن زندگى مسلمانان پیاده شود. 

 

۲- دوری از خشم در نگارش 

 

نویسنده بایستی در حالت خوشنودی بنویسد و از نوشتن به هنگام قهر  خشم اجتناب کند؛ زیرا نوشتن یک نوعی فیصله و قضاوت در مسائل و قضایا است، در حالت قهر و خشم نباید با نوشتن های ما قضاوت کنیم، چون قضاوت در این چنین حالت به انحراف می‌رود و راه ظلم و ستم را می‌پیماید. 

غضب آدمی، طرف نوشتن را دشمن می‌پندارد و همواره در جریان نگارش حس انتقام جویی نسبت به او دارد وخون قلب نویسنده همواره برای انتقام می‌جوشد؛ زیرا حالت خشم تغیری است که به هنگام غلیان خون قلب حاصل می‌شود تا از آن سینه شخص تشفی یابد. (تعریفات جرجانی). نیز غضب و خشم حرکتی برای نفس است و مبداء آن حالت اراده ٔ انتقام می‌باشد، و حرکت روح را به خارج بدن برای طلب انتقام ایجاب می‌کند. (تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون)

 

غضب در واقع حالت تعرض آدمی است که برای مقابله و معارضه با عوالمی که منافع و مصالح او را تهدید می‌کنند، به وجو می‌آید.

ازین‌جهت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در حدیثی به روایت حضرت ابوبکره رضی الله عنه از فیصله در حالت خشم منع کرده و می‌فرماید:

«لَا يَحْكُمْ أَحَدٌ بَيْنَ اثْنَيْنِ وَهُوَ غَضْبَانُ؛ هیچ کسی در حالت خشمگینی میان دو کس، فیصله و قضاوت نکند.» (مُتَّفَقٌ عَلَيْهِ) 

این حدیث اصل مهمی را برای میدان‌ قضاوت‌ها و زمینه‌‌ای  تعامل‌ها بیان می دارد، یکی از این زمینه‌ها، زمینه نگارش است؛ زیرا نگارش خود قضاوت در مسائل و قضایا است. 

ظاهر حدیث، دلالت بر تحریم فیصله‌ها به هنگام خشم دارد، اما جمهور دانشمندان امت اسلامی آن را بر کراهت حمل کرده اند. (مسلم و شرح نووی)

غضب و خشم در ذات خود مانع نوشتن و فیصله کردن نیست، بلکه آثار مرتب بر خشم از قبیل حس انتقام جویی، تشویش فکر، پراکنی قلب و دماغ و غیره، مانع عدل و انصاف و رعایت حقوق دیگران در نگارش می‌شود.

بر اساس همین حدیث و ممانعت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از قضاوت به هنگام خشم، فقهای کرام رضی الله عنهم موارد دیگری که سبب چنین بی‌ساختگی آدمی در قضاوت‌ها و باعث تشویش فکر او می‌گردد را، نیز در حکم غضب و خشم قرار داده‌اند، از جمله زمان گرسنگی و تشنگی بیش از حد، هنگام درد و بیماری طاقت فرسا، زمان غلبه‌ای خواب، وقت شدت ترس و غم و اندوه و شادی، و دیگر اموری که دل آدمی را مشغول و فکر او را مشوش می‌کند و آدمی را از جاده حق و حق گویی و حق نویسی منحرف می‌سازد. 

آری، غضب و خشم کار شیطان است، تعصب و هوس و هوای آدمی، باد می‌گیرد و عقل وی متاثر می‌شود و از عدل و انصاف فاصله می‌گیرد و چه بسا در مسیر ظلم و استبداد گام بر می‌دارد. 

بنابراین، نویسندگان محترم برای نویسندگی حالت خوشنودی و راحتی را بر گزینند و در فضای آرامش ذهنی، فکری و قلبی، قلم بر دارند و با نشاط ذهن و خاطر، منصفانه و عادلانه بنویسند، حتی اگر برای دشمنان می‌نویسند، پای نوشته‌ی شان از مسیر عدالت و انصاف تجاوز نکند.

اینچنین نویسنده بحای خون‌گرمی، خونسردی خود را حفظ کند و در فضای متانت و بردباری و انصاف قلم‌زنی و قلم‌فرسایی کند.

دیدگاهتان را بنویسید