سوال: ترک مذهب به هدف خودداری از اختلاف

سؤال: جناب دوكتور، با خواندن تأملات متدينانه و متمدنانه شما ، به خواندن نوشته هاى شما ، شوق و رغبت پيدا كرده ام، سوالى دارم كه از دير باز ذهن مرا به خود مشغول داشته است، مى خواهم با شما در جريان بگذارم تا جواب قناعت بخش بيابم.

 پرسش اين است كه مى دانيم كه مذاهب چهارگانه اهل سنت در سطح نظرى هم در درون خود مذاهب باعث اختلافات شده است و هم هريك از اين مذاهب با يك ديگر اختلافات دارند. 

اين اختلافات در عمل در طول تاريخ مسلمانان اهل سنت را چهار فريق ساخته است، و حتى باعث جنگ ها شده است. 

آيا ترك مذاهب اربعه و رجوع مستقيم به كتاب و سنت و ديدگاه هاي سلف صالح باعث كاهش اختلافات مى شود و امكان دارد كه حد اقل امت مسلمه در سطح علمى و فقهى وحدت پيدا كنند؟

اجر بى حساب و كتاب از الله متعال براى شما خواهانم.

با احترام

………………..

يادداشت: اين نوشته يك فتوا نيست، بلكه تعليم و تعلم دين با روش پرسش و پاسخ است. توصيه اين است كه براى فتوا به مراجع رسمى فتوا و يا دارالفتواهاى مدارس بزرگ مراجعه كنيد.

………………

جواب:

الحمد لله رب العالمين، والصلاة والسلام على اشرف الانبياء والمرسلين، وعلى آله وصحبه اجمعين.

الله متعال به شما اجر نصيب كند كه فكر وحدت امت اسلامى شما را مشغول ساخته است و الله متعال پاداش آن را در دنيا و آخرت نصيب شما گرداند.

در پاسخ شما نكات ذيل آرائه مى شود:

١. مذاهب اربعه، يك روزه پديد نيامده اند، بلكه در آغاز امامان و شاگردان برجسته هريك از اين مذاهب در گام نخست اصول فقه خاص خود را داشته اند و سپس بر مبناى آن هنگامى كه سؤالات مسلمانان بر آن ها عرضه شده است، با استنباط از قرآن و سنت، و قول صحابه، قياس، استحسان و … پاسخ داده اند.

٢. قرآن و سنت، هر دو متون زبانى عربى اند ، اين قاعده تمام زبان هاى جهان است كه در هنگام فهم متون اختلافات ميان مخاطبان رخ مى دهد. قرآن كريم و سنت پيامبر نيز از اين قانون جهانى مستثنا نيستند. در حيات رسول الله (ص) ميان صحابه در فهم قرآن و سنت، اختلافات رخ داده است.

٣. از تراكم و گردآورى مسايلى كه امامان مذاهب پاسخ داده بودند، كتب اوليه مذاهب تدوين شد. سپس كتاب هاى مختصر فقهى نوشته شد، اين كتاب ها تدريس شدند، سپس شروح و بعدا شرح الشروح آن ها نوشته شد و تا امروز ادامه دارد. همچنان سؤال هاى مسلمانان تا امروز مطابق نيازهاى عصر ادامه دارد و علماى مذاهب اربعه به آن ها پاسخ مى دهند. امروزه در اقصاى نقاط جهان مجموعه فتاواي اين علما از مناطق گوناگون به صدها جلد وجود دارد. اين قصه آغاز، اوج و تداوم مذاهب اربعه است.

٤. مطابق اين تحليل، تكوين مذاهب اربعه يك امر تاريخى، مشروع و علمى است و اختلافات ميان آن ها نيز يك امر طبيعى است، اين اختلافات تنوع است و براي مسلمانان رحمت است.

٥. اختلاف تضاد و اختلاف تفرقه وقتى شروع شد كه پاي علماء و فقه اين مذاهب به موقف هاى قاضي القضاتى و قاضي گرى و شيخ الاسلامى و وزرات هاى خلفاء و سلاطين رسيد. اين موقف ها، موقف هاى سياسى هستند. سياست باعث شد كه اين علماء به تعصب دست بيازند، علماى قدرتمند، علماى مذهب خود را قاضي و مفتى ساختند و علماى مذاهب ديگر را در عزلت و تنگنا قرار دادند و حتى به ترك مذهب خود شان تشوىق كردند. نمونه كلان آن دوران سلجوقى ها به نفع شافعيان و عثمانى ها به نفع حنفيان است.

٦. سپس اين تعصبات به كتاب هاى مذاهب راه يافت و از آن طريق نسل به نسل تداوم يافت و حتى زندگى دينى و اجتماعى مردم را به اختلاف و تفرقه و تضاد مواجه ساخت، زيرا مردم ديندار، پيرو علماى شان هستند. اين گونه تفرقه ها در طول تاريخ و حتى امروز مذموم است، غير علمى است، مشروع نيست، و الله متعال آن را دوست ندارد و پيامبرش از آن بيزار است.

٧. شعار بازگشت به كتاب و سنت و قول سلف صالح، شعار بسيار دلچسپ است. اما همان طورى كه شرح شد:

 اولا، رجوع به كتاب و سنت، يك امر تخصصى است و هر مسلمان و حتى ليسانسه ها و ماستر ها و چه بسا داكتر ها توانايى مراجعه مستقيم و استنباط را ندارند و مجبور هستند از كتب علماى مذاهب اربعه و فقهاى مستقل تاريخ و مفسران و شارحان حديث استفاده كنند.

 ثانيا، سنت در متون پراگنده جمع شده اند. امروزه بيش از ٢٠٠ متن حديثى وجود دارد، رجوع به همه اين متون در پاسخ يك مسأله خود دشوار و چه بسا بسيار وقت گير است. 

ثالثا، سلف صالح، چند تن يا چند ده يا چند صد تن مشخص نيستند، و خود اين اصطلاح مبهم است. چه بسا يك تن از سلف را كسانى صالح و كسانى ديگر طالح بگويند. به عنوان نمونه نسل تابعين نسل سلف است. اما در ميان محدثين ده ها و صد ها تن از تابعين راوى حديث، وثاقت و صلاحيت شان اختلافى است. اگر حال تابعين چنين باشد، حال تبع تابعين چگونه خواهد بود.

رابعا، امامان مذاهب اربعه و شاگردان بزرگ آن ها در شمار سلف صالح هستند. اگر اين فقهاى بزرگ سلف صالح نباشند، پس چى كسى مى تواند سلف صالح باشد؟ تفقه در دين علامت خيريت و صلاحيت مسلمان است.

٨. از زمانى كه دعوت بازگشت به قرآن و سنت و سلف صالح و ترك مذاهب اربعه شروع شده است، كم و بيش ٢٠٠ سال مى گذرد. اكنون داعيان اين شعار خود صاحب تاريخ شده اند و در كنار مذاهب اربعه، مذهب خامس يا پنجم را بنام سلفيه ايجاد كرده اند. در حاليكه ممكن است الله متعال به اين علماء و داعيان بنابر نيت نيك شان اجر دهد، اما در عمل نه تنها اينكه اختلافات مسلمانان كم نشده است، بلكه اين اختلافات افزايش يافته است، چون مسلمانان اهل سنت به اين طريق پنج فريق فقهى شده اند.

٩. اين فقهاى بزرگوار حالا كه فقه و فتاواى شان تراكم تاريخى پيدا كرده است، در ميان خود اختلافات بزرگ دارند. مثلا يك عمل را دو سه تن آن ها جائز و دو سه تن ديگر حتى بدعت كه شناعت بسيار آن عمل را نشان مى دهد، مى دانند. به عنوان نمونه ابن باز و الجبرين ، تبريكى سال نو هجرى را جائز و الفوزان آن را بدعت مى داند. حال ببينيد، جائز دو معنا دارد: يك. امر دينى است، مثلا مستحب. دو. امر مباح است. بدعت معنايش اين است كه مسلمانان اين را از پيش خود داخل دين ساخته اند ، و گناه بدعت، نسبت به ارتكاب حرام، گناه بزرگ است. اين سطح بزرگ اختلاف ميان علماى سلفى دعوت كننده به ترك مذاهب اربعه را نشان مى دهد.

١. ترك مذاهب اربعه راه حل نيست، بلكه تعهد به يكى از مذاهب اربعه و عدم تعصب به آن و عدم ضديت با ديگر مذاهب و حتى عدم ضديت با مذهب سلفيه، راه حل است. باور دارم كه توليدات اين مذاهب و فقهاى مستقل از مذاهب، در همكارى و رفاقت با همديگر مشكلات مسلمانان را حل مى كند.

يادداشت: در جدول ذيل نكاتى جالبى آمده است، اين نكات نشان مى دهد كه ميان فقهاى سلفى اختلاف از جائز تا بدعت بسيار زياد است.

دوكتور هجرت الله جبرئيلى

٥ حوت هزار و چهار صد

این پست دارای 2 نظر است

  1. مطیع الله

    خیلی عالی نوشتید.
    تلاش های که برای حل اختلافات اجتناب ناپذیر صورت می گیرد خود در آینده اختلاف مزید بر اختلافات گذشته خواهد شد.

    1. نویسنده

      به هرحال تلاش برای حل اختلاف یک امر پسندیده است
      اگر به یک معیار و منطق توافق صورت گیرد می توان اختلاف ها برآن مبنا دسته بندی و حل و فصل کرد یا کاهش داد

دیدگاهتان را بنویسید