مکتب حنفیان جدید
بازسازی و نوسازی میراث گسترده حنفی
نوشته: دکتر هجرت الله جبرئیلی
قسمت: هفتم
ب. هدف و روش کار ما؛
بازسازی میراث گسترده حنفی از دیدگاه ما عبارت است از:
1.باستانشناسی میراث گسترده حنفی و حفظ حالت نخستین در فرم و محتوای موجود و شناختاندن آن به مخاطب؛
2.بازسازی تاریخمند: باستانشناسی و بازسازی میراث گسترده حنفی، در داخل دورههای تاریخی مانند: 1. دوره بذرپاشی؛ 2. دوره زایش و پیدایش؛ 3. دوره تدوین و استقرار؛ 4. پخش و گسترش؛ 5. ایستایش؛ 6.نوسازی؛
پرسشهای اصلی بازسازی تاریخمند: در هر مرحله کدام علماء اعلام حضور داشتند؟ چی آثاری را پدید آوردند؟ با کدام مذاهب و مکاتب فکری گفتگو نموده اند؟ و ….
- بازسازی موضوعی: به عنوان نمونه در حوزه کلام چی فرآوردههای دانشی داشته است؟ در حوزه عبادات و در حوزه معاملات، چی فرآوردههای علمی داشته است؟ و … .
4.بازسازی نظاممند: در حوزه نظام فرد، نظام خانواده، نظام اجتماع، نظام اقتصاد، نظام حقوقی، نظامی قضائی، نظام سیاسی و ….. به گونه نظاممند از تمام میراثها گردآوری گردد تا برای پژوهشگر نوگرا و نوساز مواد کافی آماده گردد تا بتواند به تولید جدید دانش مبتنی بر این میراث بپردازد و هویت مکتب را حفظ کند.
این فرآوردهها باید به گونه تاریخمند نظاممند شود، چون باید بدانیم که در مرحله ظهور و اوج چی پیامها داشته و در مرحله ایستایش و توقف خمود و جمود چی پیامها داشته است؟
از این نظر ما به دو مرحله معتقدیم : مرحله إحیاء یا بازسازی و مرحله تجدید یا نوسازی. در حالی که علماء قبل از ما ، میان إحیاء و تجدید فرق نگذاشتهاند.
نه. التجدید، نوسازی، Modernization؛
الف: مفهوم واژگانی؛
یک. واژهشناسی: از نظر ریشهشناسی برگرفته از ریشه (ج د) ، به معنای نو ساختن است. تجديد [مفرد]: مصدر جدَّدَ. جدَّدَ يُجدِّد، تجديدًا، فهو مُجدِّد، والمفعول مُجدَّد (للمتعدِّي).
دو. معناشناسی: کاربرد آن عمومیت داشته و در مفهوم روزمره به معنای نوساختن هر چیزی است.
ب: مفهوم دانشواژهای: تجدید یعنی ابتکار و نوآوری، نظم جدید بخشیدن. تجدید یا در اشیاء میباشد یا در افکار ، در اشیاء تبدیل چیزی قدیم به نو است و تجدید در برابر ایستایی و ثبات است.
به معنای آوردن چیزی است که مألوف و مأنوس نباشد مانند ابتکار موضوعات یا اسالیب که از روش معروف و متفق علیه جمعی بیرون باشد. همچنان به معنای بازنگری در موضوعات رایج و آوردن تعدیل در آنکه نزد مخاطب و گیرنده مبتکر و نو معلوم شود. چند کاربرد عمده آن عبارت است از:
1.کاربرد ادبی ؛ هر نوع نوآوری در روش ژانرهای ادبی را در بر میگیرد. مانند شعر نو و نثر نو و … حرکت تجدید در شعر و ادبیات همیشه بوده و است.
2.کاربرد سیاسی حقوقی؛ مانند تجدید ویزه، تجدید پیمان نامه و انتخاب رئیس جمهور جدید … (عبد الحميد عمر، 1429: ج1، ص 349) .
3.کابرد فکری فلسفی؛ مانند معتزله جدید، لیبرالیسم جدید و …
ج. تجدید دین؛ در باره دانشواژه «جدید» از دیدگاه قرآنی، نبوی و سنت علمی مسلمانان بحث نمودیم. در این گفتار فقط روی تجدید دین و اندکی شرح حدیث نبوی وارده در در مورد تجدید دین بحث مینمائیم.
مسلمانان تجدید دین را یک سنت الهی میدانند و آن را از این حدیث حضرت پیامبر صلی الله علیه وسلم الهام میگیرند که در سنن أبی داود آمده است: عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، فِيمَا أَعْلَمُ، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ لِهَذِهِ الْأُمَّةِ عَلَى رَأْسِ كُلِّ مِائَةِ سَنَةٍ مَنْ يُجَدِّدُ لَهَا دِينَهَا.» (أبو داود السِّجِسْتاني، بیتا: ج4، ص 109، ح رقم 4291)؛[1]از حضرت ابی هریره رضی الله عنه روایت است که از آنچه که از حضرت پیامبر اعظم صلی الله علیه وسلم دانسته است. او صلی الله علیه وسلم فرمود: «همانا الله متعال در رأس هر صد سال برای امت (اشخاص یا گروههای) را بر میانگیزاند که دین امت را تجدید میکند.»
این حدیث در گام نخست چهار موضوع را بیان میکند:
- تجدید دین یک سنت الهی است.
- تجدید دین با بعثت یعنی انگیزش، خیزش و رستاخیز همراه است و به آرامی صورت نمیگیرد.
- تجدید دین توسط یک شخص یا گروه یا حرکت صورت میگیرد.
- تجدید دین ضمانتی برای تداومت امت اسلامی است.
از نظر ملا علی قاری حدیثشناس حنفی، عمل تجدید دین عبارت است از : سنت را از بدعت جدا میکند، علم را افزایش و گسترش میدهد و اهل آن را عزت میدهد و بدعت را از میان میبرد و اهل آن را سرکوب میکند.
چی کسی تجدید را انجام میدهد؟ از نظر ابن کثیر و ملا علی قاری: شخص واحد نیست، بلکه مراد از آن جماعت است که در یکی از سرزمینها و کشورها در یکی از فنون و تخصصهای شرعی بر میخیزد به تجدید دین میپردازد. به گفته ابن کثیر در برگیرنده صنفهای گوناگون علوم شرعی است و اصناف علماء مانند مفسرین، محدثین، فقیهان ، نحویون و لغتشناسان و غیره را در بر میگیرد.
د. گرایشهای تجدید دین؛
در طول تاریخ مسلمانان ما دو گرایش تجدید دین را داشتهایم.
یک. گرایش تجدید سلفی؛ در این گرایش تجدید دین عبارت از بازگشت به فقه سلف یعنی صحابه و تابعین و تهیسازی دین از فقه مذاهب است. دکتور محمد یوسف موسی کتابی را در تاریخ فقه اسلامی تصنیف کرده و دعوت نموده تا تجدید بازگشت به سرچشمههای نخستین شود. مثلا فقه السنة سید سابق در همین راستا قابل مطالعه است. معجم فقه سلف نوشته منتصر کتانی در مجموع کار آنان است.
تعریف سلفی تجدید: در این تعریف إحیاء و تجدید یکی است. علقمی شافعی: إحیاء آنچه که به کتاب و سنت عمل نشده و مورد بیتوجهی قرار گرفته است.
نقش مجدد: عمل تجدید را انجام میدهد، مانند این که احکام شرعی که مورد فراموشی و بیتوجهی قرار گرفته است را زنده میکند، نشانههای سنت را زنده میگرداند، علوم ظاهر و باطن را زنده میگرداند. سیوطی نیز همین نظر را دارد. میگوید: مجدد هدایت دین را زنده میگرداند، حقانیت و برتری آن را بیان میکند، بدعت و غلو را از بین میبرد، سستی در اقامه آن را از بین میبرد.
دو. گرایش تجدید مترقی؛ در این گرایش إحیاء و تجدید، دو مرحله است. اولاً دین إحیاءّ شده و سپس تجدید میگردد. سنت را حفظ میکند و به نوسازی میپردازد. مرحله إحیاء زمینهساز است، برای مرحله تجدید. در این گرایش حرکت تجدید در حالیکه بر فقه صحابه و تابعین تکیه میکند ، اهمیت فقه مذاهب را نیز در نظر دارد. در واقع تعریف تجدید از نظر رفاعة طهطاوی مبین گرایش تجدید مترقی است که اساس آن را «اجتهاد» تشکیل میدهد: إحياء الشريعة الإسلامية بالاجتهاد الجديد؛ دوباره زندن کردن شریعت اسلامی به وسیله اجتهاد جدید.
متفکران به این عقیدهاند که تجدید عبارت از عمل انسانی است که سرچشمه آن فرد و جامعه است و تلاش دارد تا از وضعیت جمود، خواب بردهگی و ثبات به سوی رشد، ترقی نمو و تغییر در فکر و عمل حرکت کند و از همه وسایل استفاده نماید.
ده. تجدید یا بازسازی میراث گسترده حنفی؛
در گفتارهای بالا روشن شد که تجدید سنت الهی، رسالت انسانی و سنتی است که الله متعال در میان امت اسلامی گذاشته است. بنابراین؛ آنچه که ما از تجدید میراث گسترده حنفی در نظر داریم:
الف. الهامات ما؛
1.الهام از سنت الهی، رسالت انسانی و نبوی و سنت استوار نهاده شده از طرف الله متعال در میان امت اسلامی.
2.از نظر روششناسی، الهام از دانش مهندسی که نوسازی در لغت به معنای از نوساخن به سبک و یا ایدهای نو و با مصالح جدید با در نظر گرفتن ضوابط اجرائی حاکم بر محیط است.
ب. روش کار ما؛
- تکیه بر اصول و منابع حنفی مانند قرآن کریم، سنت نبوی، اجماع و قیاس (رأی).
- تکیه بر روششناسی اجتهادی حنفیت؛
- تکیه بر میراث بازسازی میراث گسترده حنفیت؛
- حفظ ثابتات و میراث سنتی حنفی و نوسازی زبان ادبی و فورم این میراث؛
- ایجاد فقه تمدنی با فرم و محتوای جدید در گفتگو با علوم انسانی ؛
- پدید آوردن سبک جدید زندگی اسلامی که با دیگر سبکهای زندگی گفتگو کند، به ویژه با سبک زندگی غربی و توانایی پایداری و مقاومت در برابر تهاجم دیگر سبکهای زندگی را داشته باشد.
ج. اهداف ما؛
- معرفی دین اسلام از طریق روشن شناسی اجتهادی حنفی به عنوان یک دین تمدن آفرین؛
- عبور جامعه از وضعیت قبیلهای از طریق سبک جدید زندگی اسلامی به وضعیت مدنی؛
- گفتگو از طریق سبک نوین زندگی اسلامی با غرب انسانی و مقاومت در برابر غرب استعماری به منظور جلوگیری از غربی شدن جامعه؛
د. گسترههای کاربردی نوسازی فقه حنفی؛ چند گستره عمده عبارتند از:
یک. نوسازی در مفهومشناسی؛ به عنوان نمونه نوسازی دانشواژه فقه؛ این نوسازی با مراجعه به منابع اصلی (قرآن و سنت) و إحیاءآن مفاهیم و سپس تعریف امام ابوحنیفه از فقه قبل از ویژه شدن فقه در مفهوم مدرسی آن صورت میگیرد.
الف. مفهوم قرآنی فقه؛ فقه عبارت از رسیدن علم شهودى و حسّى به علم غائب و نامحسوس. واژه فقه، اخصّ از علم است، در آيات ذیل معنای فوق مد نظر است:
فَمَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا ﴿النساء: ٧٨﴾؛ پس چرا این گروه حاضر نیستند سخنی را درک کنند؟!
وَلَكِن لَّا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ ﴿الإسراء: ٤٤﴾؛ ولی شما تسبیح آنها را نمیفهمید؛
غير از اين آيات فوق، ( ف- ق- ه) اصل ريشه لغت است كه دلالت بر ادراك شى ء و علم به آن دارد علم به هر چيز فقه به آن چيز و فهم به آن است كه به خاطر شرافت و فضيلت علم دين بر ساير علوم. واژه فقه بر علم دين اطلاق شده است. تفقّه: وقتى است كه كسى فقه را بخواهد و دنبال كند و در آن تخصص يابد، در آيه: لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ ﴿التوبة: ١٢٢﴾؛ تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند.
ب. مفهوم نبوی فقه؛ نیز همان مفهوم خاص خبره گی و تخصص در دین را می رساند. حضرت پیامبر اعظم صلی الله علیه وسلم به حضرت ابن عباس دعاء فرمود: عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ دَخَلَ الخَلاَءَ، فَوَضَعْتُ لَهُ وَضُوءًا قَالَ: «مَنْ وَضَعَ هَذَا فَأُخْبِرَ فَقَالَ اللَّهُمَّ فَقِّهْهُ فِي الدِّينِ»؛ از حضرت ابن عباس روایت است که حضرت پیامبر اعظم به بیت الخلاء داخل شد ، برایش آب وضوء آماده ساختم. فرمود: کی این را آماده ساخته است؟ آگاه شد. فرمود: «بارالها! او در دین آگاه ساز. »
ج. مفهوم حنفی فقه؛ معروفترین تعریف از زبان امام اعظم این است: «الفقه معرفة النفس مالها و ما علیها»؛ فقه عبارت از معرفت انسان و درک حقوق و وجایب و بایدها و نبایدهای اوست.
بدینگونه میتوانیم تعریف امام اعظم را این گونه نوسازی کنیم: فقه عبارت از معرفت انسان و درک حقوق و وجایب و بایدها و نبایدهای او در چهار گستره: رابطه انسان با خدا؛ رابطه انسان با خود؛ رابطه انسان با دیگران و رابطه انسان با طبیعت یا بقیه عالمین است.
این تعریف میتواند فقه را پاسخگوی انسان جدید به ویژه انسان جدید حنفی بسازد.
در حالی که مفهوم مدرسی و مختص فقه: «الفقه: هو العلم بالأحكام الشرعية العملية المكتسب من أدلتها التفصيلية.»؛ فقه عبارت از دانش به احکام شرعی عملی است که از ادله تفصیلی آن بدست آمده باشد.
در تعریف مدرسی از فقه ، عقاید،اخلاق،جهان بینی و تاریخ و …. از عهده فقه خارج میگردد.
ادامه دارد…
[1] – سنن أبيداود،ج4، ص 109، ح رقم 4291. حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ دَاوُدَ الْمَهْرِيُّ، أَخْبَرَنَا ابْنُ وَهْبٍ، أَخْبَرَنِي سَعِيدُ بْنُ أَبِي أَيُّوبَ، عَنْ شَرَاحِيلَ بْنِ يَزِيدَ الْمُعَافِرِيِّ، عَنْ أَبِي عَلْقَمَةَ، قَالَ أَبُو دَاوُدَ: «رَوَاهُ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ شُرَيْحٍ الْإِسْكَنْدَرَانِيُّ، لَمْ يَجُزْ بِهِ شَرَاحِيلَ». حکم الألبانی: صحیح.