مکتب حنفیان جدید
بازسازی و نوسازی میراث گسترده حنفی
نوشته: دکتر هجرت الله جبرئیلی
قسمت: چهارم
د: سه تعریف گزیده از مکتب؛
1.مجموعه ایست که در ابتدا به تفسیر انسان و جهان میپردازد و سپس بایدها و نبایدهای انسانی را مشخص و معین میسازد. هم نیاز انسان را به جهان بینی مرتفع میکند و هم یک نظام ارزشی برای زیستن و چگونه زیستن ارائه میدهد. در واقع مکتب مجموعه جهانبینی و ایدئولوژی است.
2.مکتب فکری پیکره بندی و رویکردی در اندیشه در حوزهای خاص از دانش است که بر بنیاد زیربناییتر بنیان شده و برای فرآوردههای فکری خود رویکردساز و جهت دهنده است. مکتب فکری در منظومه دانش بشری با مشخصههای خود شناخته میشود.
مکتب فکری ممکن است چشمانداز فلسفی، اعتقادی، جنبشی اجتماعی، فرهنگی و یا جنبشی هنری باشد. همچنین ممکن است سبک ویژهای در فلسفه یا هنر یا دیگر شاخههای علوم انسانی و علوم سیاسی و پزشکی و … را نتیجه دهد. اساساً یا در روش شناسی باشد. به عبارتی، افرادی که حول یک مکتب به نظریهپردازی میپردازند، باید در یک چیز خصوصیت مشترک داشته باشند که این خصوصیت همان پایه نظری ویا روش تحقیق است.
3.گروهی از فیلسوفها، متفکرین و پژوهشگران که روش معینی را در پیش گرفته باشند یا رأی مشترک داشته باشند. مانند این که گفته شود که که او از «مدرسه؛ مکتب» فلانی است؛ یعنی بر رأی و روش اوست.
هـ: ویژگیها و کارویژههای مکتب؛
بر این اساس و با استناد به توضیحات مورد اشاره، میتوان مهمترین ویژگیهای یک مکتب را به شرح ذیل برشمرد:
- یک طرح جامع و منسجم است.
- اجزای آن نظاممند و هماهنگ است.
- دارای ویژگی متمایز کننده است.
- دارای جهانبینی خاص و دستور العملهایی برای تحقق آن است.
- همزمان جنبههای مختلف درون علمی و برون علمی را مورد توجه قرار میدهد.
- ضمن تعیین مسئولیت، الهام بخش است.
- دارای حد و مرز و ضوابط مشخص است.
پنج: جدید، نو، Modern، New ؛
الف. مفهوم واژگانی؛ به موارد زیر پرداخته میشود.
- ریشهشناسی: جَديد [مفرد]: ج أَجِدّة وجُدَد وجُدُد (عبد الحميد عمر، 1429: ج1، 348 – 350).
- معناشناسی: واژة «جدید» از نظر واژگانی به معناهای زیر به کار فته است: 1) جدید، صفت مشبهه که دلالت بر چیزی دارد که نو شده باشد، به معنای ابتکار شده و نو شده، خلاف کهنه (عبد الحميد عمر، 1429: ج1، 348 – 350). در فرهنگهای عربی معادل «جَدِيد» را «حَدِيث» نوشتهاند.
زمانی که مسلمانان با کلمات زبان غربی مواجه شدند، معادلهای کلمه جدید را در زبان انگلیسی، up to date: به روز شده ، modern: معاصر ، Fresh: تازه ، New: نو ، Recent: متأخر ، Unused: استعمال نشده ، نوشتهاند (قاموس المحدث، ص 8548).
ب. مفهوم دانشواژهای؛
مفهوم دانشواژهای «جدید » در میراث مسلمانان، ریشة قرآنی، حدیثی و فقهی دارد که یک به یک به آنها پرداخته میشود.
ج: مفهوم قرآنی دانشواژة «جدید»؛
یک. آفرینش مجدد انسانها در سرای آخرت ؛ قرآن کریم، در آیات 49 و 50 سوره إسراء از پندار و عقیده نادرست کافران سخن میگوید. پندار و خرد آنان توانایی درک «آفرینش جدید» پس از اسکلیت شدن و فرسودگی جسدشان را نداشت و پاسخ آنها را میدهد که الله متعال همچنان که قدرت « فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ؛ آفرینش نخستین» را داشت، توانایی « خَلْقًا جَدِيدًا ؛ آفرینش جدید» را نیز دارد.
دو. آفرینش نسل فکری جدید؛ در آیات 16 و 17 سوره فاطر، این گفتار از سنت الهی « إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ ؛ بردن نسل فکری کهنه» و « وَيَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ؛ آوردن نسل فکری جدید» سخن میزند. این دو دانشواژه جزء اصلی ساختار جهانبینی قرآنی در روزگار دنیاست و سنت تغییر ناپذیر الهی است.
سنت الهی «إذهاب یا از میان بردن نسل فکری قدیم» و «إتیان یا به میان آوردن نسل فکری جدید» در روزگاران تاریخ انسان بوده، میتواند، انسان مسلمان سنی یا شیعه و … و یا انسان مسلمان حنفی، شافعی و … باشد.
د: مفهوم نبوی دانشواژة «جدید»؛ در احادیث نبوی، واژه «جدید» هم به عنوان یک واژة روزمره و هم به عنوان یک دانشواژه کاربرد داشته است. موارد کاربردی دانشواژهای «جدید» در سنت نبوی قرار زیراند.
یک. تجدید ایمان؛ در مستدرک حاکم از حضرت پیامبر اعظم 2، قرار گرفتن ایمان در معرض فرسوده شدن و کهنه گی روایت شده و به دعاء برای تجدید ایمان تشویق شده است. عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «إِنَّ الْإِيمَانَ لَيَخْلَقُ فِي جَوْفِ أَحَدِكُمْ كَمَا يَخْلَقُ الثَّوْبُ الْخَلِقُ، فَاسْأَلُوا اللَّهَ أَنْ يُجَدِّدَ الْإِيمَانَ فِي قُلُوبِكُمْ»(الحاكم النيسابوري، 1411: ج1، ص 45، ح رقم 5 )[1]؛ از حضرت عبدالله بن عمرو بن عاص رضی الله عنه روایت است که حضرت رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «همانا ایمان در درون دل شما در معرض کهنه شدن قرار میگیرد، مانند این که لباس کهنه میشود. شما از الله متعال بخواهید که ایمان را در دل شما تجدید و نوسازی نماید.
دو: تجدید عهد با قرآن کریم؛ حدیثشناس بزرگ، امام مسلم نیشاپوری رحمه الله روایت میکند: عَنْ أَبِي مُوسَى، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «تَعَاهَدُوا هَذَا الْقُرْآنَ، فَوَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لَهُوَ أَشَدُّ تَفَلُّتًا مِنَ الْإِبِلِ فِي عُقُلِهَا.» (النيسابوري، صحیح مسلم ، بیتا: ، ج1، ص 545، ح رقم 791)[1]؛ از حضرت ابی موسی رضی الله عنه روایت است که حضرت پیامبر اعظم صلی الله علیه وسلم فرمود: «با این قرآن (تجدید) عهد کنید. سوگند به کسی که جان محمد در دست اوست، (دانش قرآنی) چنان از انسان فراموش میشود که شتر از گردنبند خویش میگریزد.
از حدیث فوق معلوم میگردد که نه تنها «ایمان» در معرض کهنه شدن و فرسوده شدن قرار میگیرد، بلکه رابطه فکری انسان مسلمان با قرآن کریم که منبع ایمان ورزی، خردورزی و در یک کلمه همه دین ورزی است، در معرض فراموشی و فرسودگی و قطع رابطه قرارمیگیرد. راه حل آن تجدید عهد با قرآن کریم و پیدرپی خواندن و خردورزی جدید در قرآن کریم است.
سه: تجدید توبه؛ نه تنها ایمان انسان در معرض آلودهشدن، فرسودگی و کهنهگی قرار میگیرد. بلکه در اثر اعمال زشت شخصیت انسان مورد آلوده شدن و کهنه شدن قرار میگیرد که نیاز به تجدید شخصیت توسط توبه دارد.
عَنْ عَائِشَةَ، رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ: «مَا كَانَ شَيْءٌ أَبْغَضَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنَ الْكَذِبِ وَمَا جَرَّبَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْ أَحَدٍ وَإِنْ قَلَّ فَيُخْرِجَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ حَتَّى يُجَدِّدَ لَهُ تَوْبَةُ» (الحاكم النيسابوري، 1411: ج4، ص 111، ح رقم 7044 )[2]؛ از حضرت ام المؤمنین عایشه 1 روایت است که فرمود: «حضرت رسول الله 2 به اندازه دروغ، هیچ چیزی را بدتر نمیپنداشت. آن حضرت دروغ را از هیچ کسی نمیدید؛ اگر چه کم میبود، مگر آن که خودش بیرون میشد و به او تجدید توبه را میآموخت.
[1] – حَدَّثَنَا عَبْدُ اللهِ بْنُ بَرَّادٍ الْأَشْعَرِيُّ، وَأَبُو كُرَيْبٍ، قَالَا: حَدَّثَنَا أَبُو أُسَامَةَ، عَنْ بُرَيْدٍ، عَنْ أَبِي بُرْدَةَ، عَنْ أَبِي مُوسَى، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ. وَلَفْظُ الْحَدِيثِ لِابْنِ بَرَّادٍ. (صحیح مسلم، ج1، ص 545، ح رقم 791).
[2] – حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ، أَنْبَأَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْحَكَمِ، أَخْبَرَنَا ابْنُ وَهْبٍ، أَخْبَرَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ، عَنْ أَيُّوبَ السَّخْتِيَانِيِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِيرِينَ، عَنْ عَائِشَةَ، رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ. هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الْإِسْنَادِ وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ . [التعليق – من تلخيص الذهبي] صحيح .(المستدرک عل الصحیحین، ج4، ص 111 ، ح رقم 7044).
[1] – حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ صَالِحِ بْنِ هَانِئٍ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ، ثنا أَبُو الطَّاهِرِ، أَنْبَأَنَا ابْنُ وَهْبٍ، أَخْبَرَنِي عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مَيْسَرَةَ، عَنْ أَبِي هَانِئٍ الْخَوْلَانِيِّ حُمَيْدُ بْنُ هَانِئٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْحُبُلِيِّ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ. هَذَا حَدِيثٌ لَمْ يُخَرَّجْ فِي الصَّحِيحَيْنِ وَرُوَاتُهُ مِصْرِيُّونَ ثِقَاتٌ، وَقَدِ احْتَجَّ مُسْلِمٌ فِي الصَّحِيحِ بِالْحَدِيثِ الَّذِي رَوَاهُ عَنْ ابْنِ أَبِي عُمَرَ، عَنْ الْمُقْرِئِ، عَنْ حَيْوَةَ، عَنْ أَبِي هَانِئٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْحُبُلِيِّ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرِو، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ كَتَبَ مَقَادِيرَ الْخَلَائِقِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ» الْحَدِيثَ . [التعليق – من تلخيص الذهبي] رواته ثقات (المستدرک عل الصحیحین، ج1، ص 45 ، ح رقم 5) .
ادامه دارد…