سیره و سبک حکومت داری فرعون

نویسنده: طارق السویدان

مترجم: سید دستغیب صائب

فرعون استاد سرکشان

فرعون در استبداد و سرکشی روش های ژرف داشت.

محضر مبارک آنچه را که در این مورد به قدر توان جمع کردم تقدیم می کنم.

  1. یادآوری هر گونه نیکویی و احسان

(هر چند این نیکی بسیار کوچک در بدل اذیت و آسیب رسانی و محروم سازی بزرگ  باشد.):

قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيداً وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ. (شعراء: 18)

ترجمه : «( فرعون ) گفت : آيا ما تو را در كودكي ميان خود ( در دامان مهر و در آغوش لطف خويش ) نپرورده ايم ؟ ! و آيا سالهاي متمادي از عمرت در بين ما ماندگار نبوده اي ( و از رعايت و حفاظت و نان و نمك ما برخوردار نگشته اي ؟ ! ).»

(در صورتی که این موقعیت از اثر اتفاق به دریا انداختن وی، در نوزادی، به هدف استعباد تمام قوم وی و کشتن فرزندان جنس نرینه ایشان به دست آمده بود)

وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدتَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ. (شعراء:22)

ترجمه: «آيا اين منّتي است كه تو بر من ميگذاري اين كه بني اسرائيل را بنده و برده خود ساخته اي ؟ !»

  1. متوسل شدن به زور به هدف به فروتنی درآوردن دشمنانش.

قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهاً غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ. (شعراء:29)

ترجمه: «( فرعون سخت برآشفت و ) گفت : اگر جز مرا به پروردگاري برگزيني تو را از زمره زندانيان خواهم كرد ( و در بيغوله هاي زندان همچون ديگران خواهي پوسيد ).»

 

إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ. (قصص: 20)

ترجمه: «فرعون در سرزمين ( مصر ، شروع به ) استكبار و سلطه گري كرد ، و ( در ميان ) مردمان آنجا ( تفرّقه انداخت و آنان ) را به گروهها و دسته هاي مختلفي تبديل نمود . ( هر گروهي و دسته اي به دفاع از افراد خود و جنگ و دشمني با سايرين مي پرداخت . فرعون مخصوصاً مردمان مصر را به دو گروه مشخّص قبطيان و سبطيان تقسيم كرد ، و ) گروهي از ايشان را ( كه سبطيان يعني بني اسرائيل بودند ، در برابر قبطيان ) ضعيف و ناتوان مي كرد . پسرانشان را سر مي بريد و دخترانشان را ( براي خدمتگذاري ) زنده نگاه مي داشت . او مسلّماً از زمره تباهكاران ( و جنايتكاران تاريخ ) بود.» (قصص: 4)

وَجَاء رَجُلٌ مِّنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ يَسْعَى قَالَ يَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ. (قصص: 20)

ترجمه : «( وقتي كه خبر كشته شدن قبطي پراكنده شد ) مردي ( كه از خانواده فرعون بود و ايمان آورده بود ) از نقطه دوردست شهر شتابان آمد و گفت : اي موسي ! درباريان و بزرگان قوم براي كشتن تو به رايزني نشسته اند ، پس ( هر چه زودتر از شهر ) بيرون برو . مسلّماً من از خيرخواهان و دلسوزان تو هستم.»

 لأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلاَفٍ ثُمَّ لأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ. (اعراف: 124)

ترجمه : «سوگند مي خورم كه دستها و پاهاي شما را در جهت خلاف يكديگر ( يعني دست راست با پاي چپ ، يا دست چپ با پاي راست ) قطع مي كنم و ( با اين حالِ پريشان و وضع اسفناك ) همگي شما را به دار مي آويزم.»

قَالَ آمَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَاباً وَأَبْقَى. (طه: 71)

ترجمه: «( فرعون ) گفت : آيا پيش از آن كه به شما اجازه دهم ، بدو ايمان آورديد ؟ ! مسلّماً او بزرگ شما است . بزرگي كه به شما جادوگري آموخته است . بي گمان دستهايتان و پاهايتان را عكس يكديگر قطع مي كنم ، و شما را بر فراز شاخه هاي درختان خرما به دار مي آويزم . ( آن وقت ) خواهيد دانست كه كدام يك ( از دو خدا : من يا خداي موسي ) عذابش سخت تر و پايدارتر است.»

وَإِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ أَن تَرْجُمُونِ. (دخان: 20)

ترجمه: «من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مي برم از اين كه بتوانيد مرا سنگسار كنيد.»

  1. نسبت دهی مخالفان به اوصاف زشت و ناپسند به غرض بازداشتن مردم از مراجعه به آنان

فَقَالَ لَهُ فِرْعَونُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا مُوسَى مَسْحُوراً. (اسراء: 101)

ترجمه : «بپرس ، بدان گاه كه موسي به سويشان آمد ( ميان او و فرعون چه گذشت ) . فرعون به موسي گفت : اي موسي ! من معتقدم كه تو ديوانه اي.»

ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ. (دخان:14)

ترجمه: «سپس از او رويگردان شدند و گفتند : او ديوانه اي ( است كه اين مطالب توسّط ديگران بدو ) آموخته شده است.»

قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ

ترجمه: «(فرعون به خيره سري همچنان ادامه داد و ) گفت : پيغمبري كه به سوي شما فرستاده شده است قطعاً ديوانه است ! ( چرا كه سخنان پريشان مي گويد ، و جز مرا خدا مي داند ).»

إِلَى فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَقَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ كَذَّابٌ. (غافر: 24)

ترجمه: «به سوي فرعون و هامان و قارون . ايشان گفتند : موسي جادوگر دروغگوئي است.»

  1. تقسیم قدرت و اعطای پاداش و تقدیرنامه به شخص مورد نظر با غلو و تمجید افراطی.

وَجَاء السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قَالْواْ إِنَّ لَنَا لأَجْراً إِن كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِينَ. قَالَ نَعَمْ وَإَنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ. (اعراف: 113)

ترجمه: «جادوگران نزد فرعون آمدند و گفتند : آيا اگر ما پيروز گرديم اجر و پاداش مهمي خواهيم داشت ؟ گفت : آري ! و ( علاوه از آن ) شما از مقرّبان ( درگاه ما ) خواهيد بود.»

  1. اتهام دشمنانش به این که آنان یک گروه سازمان یافته اند که در صدد توطئه و دسیسه چینی به هدف برهم زدن یا تخریب نظام اند.

قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنتُم بِهِ قَبْلَ أَن آذَنَ لَكُمْ إِنَّ هَذَا لَمَكْرٌ مَّكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُواْ مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ. (اعراف: 123)

ترجمه: «فرعون گفت : آيا به خداي ( موسي و هارون ) ايمان آورديد پيش از آن كه به شما اجازه دهم ؟ حتماً اين توطئه اي است كه در اين شهر ( و ديار ، پيش تر با هم ) چيده ايد تا اهل آن را از آنجا بيرون كنيد ؛ ولي خواهيد دانست ( كه چه شكنجه اي در برابر اين رفتارتان خواهيد چشيد ).»

قَالَ آمَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ. (طه: 71)

ترجمه: «( فرعون ) گفت : آيا پيش از آن كه به شما اجازه دهم ، بدو ايمان آورديد ؟ ! مسلّماً او بزرگ شما است. بزرگي كه به شما جادوگري آموخته است.»

  1. کسر شأن و استخفاف کسانی که با وی مخالفت می کنند با آن که، هم­زمان، ریسک آنان را خیلی بزرگ نمایی می کند و دیگران را از آن برحذر می دارد و می ترساند.

إِنَّ هَؤُلَاء لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ. (شعراء: 54)

ترجمه: «( فرعون به مأموران دستور داد و گفت : به اهالي شهرها بگوئيد : ) اينها ( كه قصد فرار و تجمع و تقويت در جاي ديگري را دارند ) گروه اندك و ناچيزي هستند ( و ما با نخستين تاخت ايشان را گرفتار و به شكنجه و آزار مي رسانيم ).»

وَإِنَّا لَجَمِيعٌ حَاذِرُونَ. (شعراء: 56)

ترجمه: «( البتّه جاي هيچ گونه نگراني نيست ، و ليكن ) ما گروهي هستيم محتاط ( و بيدار و دورانديش ).»

  1. تقسیم ملت ها به شاخه های متعدد متخاصم تا در قدرت ابقاء کند. (یک شاخه به چندین شاخه تقسیم می شد!)

إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ. (قصص: 4)

ترجمه: «فرعون در سرزمين ( مصر ، شروع به ) استكبار و سلطه گري كرد ، و ( در ميان ) مردمان آنجا ( تفرّقه انداخت و آنان ) را به گروهها و دسته هاي مختلفي تبديل نمود . ( هر گروهي و دسته اي به دفاع از افراد خود و جنگ و دشمني با سايرين مي پرداخت . فرعون مخصوصاً مردمان مصر را به دو گروه مشخّص قبطيان و سبطيان تقسيم كرد ، و ) گروهي از ايشان را ( كه سبطيان يعني بني اسرائيل بودند ، در برابر قبطيان ) ضعيف و ناتوان مي كرد . پسرانشان را سر مي بريد و دخترانشان را ( براي خدمتگذاري ) زنده نگاه مي داشت . او مسلّماً از زمره تباهكاران ( و جنايتكاران تاريخ ) بود.»

  1. وعده سپردن به مردم و مخالفان و سپس شکستن آن و عدم التزام و پایبندی به آن

فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلَى أَجَلٍ هُم بَالِغُوهُ إِذَا هُمْ يَنكُثُونَ. (اعراف: 135)

ترجمه: «امّا هنگامي كه عذاب را تا مدّتي كه سپري مي كردند از آنان برمي داشتيم ، ناگهان پيمان شكني مي كردند و سوگند خود را نقض مي نمودند.»

فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِذَا هُمْ يَنكُثُونَ. (زخرف: 50)

ترجمه: «امّا هنگامي كه عذاب و مصائب را از ايشان به دور داشتيم و برطرف ساختيم ، آنان هرچه زودتر عهدشكني كردند.»

  1. ترساندن مردم از این که تغییر و تحول در ساختار اجتماعی زندگی، آنان را برباد خواهد کرد و موجب گرفتاری و مشکلات زیادی را فراهم خواهد ساخت:

قالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَن يُخْرِجَاكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَى. (طه: 63)

ترجمه: «( جادوگران بعد از رايزني به يكديگر ) گفتند : اين دو نفر قطعاً جادوگرند . آنان مي خواهند شما را با جادوي خود از سرزمينتان بيرون كنند ، و آئين بهتر و برتر شما را از ميان بردارند.»

قَالُواْ أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاء فِي الأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ. (یونس: 78)

ترجمه: «گفتند : ( اي موسي ! ) آيا به پيش ما آمده اي تا ما را از ( عقائد و تقاليد و ) چيزهائي منصرف گرداني كه پدران و نياكان خود را بر آن ديده و يافته ايم ، و مي خواهيد بزرگي ( و رياست ) در زمين براي شما دو نفر باشد ؟ ما به هيچ وجه به شما ايمان نمي آوريم.»

  1. مرتب تأکید و تصریح کردن به صواب بودن رأی خویش و تظاهر به دلهرگی و نگران بودگی نسبت به مصالح مردم و فهم و باورمندی ایشان به دین. (نگران مصالح دین و دنیا مردم)

إِنِّي أَخَافُ أَن يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَن يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ. (غافر: 26)

ترجمه: «من از اين مي ترسم كه آئين شما را تغيير دهد ، يا اين كه در زمين فساد را گسترش دهد و پراكنده سازد.»

زُيِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَصُدَّ عَنِ السَّبِيلِ وَمَا كَيْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِي تَبَابٍ. (غافر: 37)

ترجمه: «اين چنين ، كارهاي بد فرعون در نظرش آراسته و پيراسته گشته ، و او از راه ( حق ) بازداشته شده بود ، و توطئه و نيرنگ فرعون ( و فرعونيان ) جز به زيان و نابودي نينجاميد.»

  1. استعانت و مدد گرفتن از ارتش و لشکر [زور نظامی] به هدف تثبیت سلطه و تنفیذ و به اجرا درآوردن دستور خود.

إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ. (قصص: 8)

ترجمه: «مسلّماً فرعون و هامان و لشكريانشان خطاكار بودند.»

فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِ. (طه: 78)

ترجمه: «(موسي فرمان خدا را اجرا كرد و ) فرعون با لشكريانش آنان را دنبال كردند.»

وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِي فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا كَانُوا يَحْذَرُونَ (قصص: 6)

ترجمه: «و ايشان را در سرزمين ( مصر ) مستقرّ گردانيم و سلطه و حكومتشان دهيم ، و بر دست مستضعفان ، به فرعون و هامان و لشكريانشان چيزي را بنمايانيم كه از آن در هراس بودند.»

فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ (قصص: 40)

ترجمه: «پس ما او و سپاهيانش را ( به سوي دريا كشانديم و آنان را ) گرفتيم و به دريايشان انداختيم ( و نابودشان ساختيم ) . بنگر كه عاقبت كار ستمگران چگونه شد ؟ ( اين ، سرنوشت ستمكاران در همه دوران است ؛ نه ويژه فرعون و فرعونيان ).»

  1. بازیچه قرار دادن اموال عامه و بیت المال و بکار بردن آن در جهت زینت آرایی و ایجاد کاخ های مجلل

وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلأهُ زِينَةً وَأَمْوَالاً فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا. (یونس: 88)

ترجمه: «موسي گفت : پروردگارا ! تو به فرعون و فرعونيان در دنيا زينت ( و بهجت جهان ، يعني فرزندان و قدرت فراوان و نعمت ) و دارائي ( سرشار ) داده اي.»

  1. استثمار و بهره کشی از انحراف و گمراهی و ساده لوحی مردم در جهت سیطره و غلبه بر آنان.

فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْماً فَاسِقِينَ. (زخرف: 54)

ترجمه: «فرعون ( براي ادامه خودكامگي خود ) قوم خويش را فرومايه و ناآگاه بارآورد ( و آنان را در سطح پائيني از فرهنگ و رشد فكري نگاه داشت ) و ايشان هم از او فرمانبرداري و پيروي كردند . آنان قومي فاسق ( و خارج از اطاعت فرمان خدا و حكم عقل ) بودند.

  1. استکبار و سرکشی در زمین و ناپسند پنداشتن حق:

وَمَا تَنقِمُ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِآيَاتِ رَبِّنَا لَمَّا جَاءتْنَا (اعراف: 126)

ترجمه: «ايراد تو بر ما و آزار رساندن تو به ما جز به خاطر اين نيست كه ما به آيات روشن و معجزات متقن پروردگارمان – وقتي كه به ما رسيده است – ايمان آورده ايم.»

 

ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِ رُسُلاً إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَآؤُوهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُواْ لِيُؤْمِنُواْ بِمَا كَذَّبُواْ بِهِ مِن قَبْلُ كَذَلِكَ نَطْبَعُ عَلَى قُلوبِ الْمُعْتَدِينَ. (یونس: 75)

ترجمه: «سپس بعد از نوح ، پيغمبران فراوان و بزرگواري را فرستاديم . آنان همراه با دلائل روشن ( و معجزات دالّ بر صدق خود ) به پيش قوم خويش رفتند . امّا ايشان هم حاضر نشدند به چيزي ايمان بياورند كه قبلاً ديگران آن را تكذيب كرده بودند . به همين شيوه دلهاي متجاوزان را مهر مي زنيم ( تا ديگر حق و حقيقت بدانها نفوذ نكند و راهياب نشوند . يعني كفر و نفاق و استمرار گناه تدريجاً بر دلهاي متجاوزان اثر مي گذارد تا بدانجا كه انگار دلها مهر باطل مي خورند و پرده اي بر آنها فرو مي افتد ، و ديگر نور حق بر آنها نمي تابد ).»

وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ. (یونس: 83)

ترجمه : «بيگمان فرعون در زمين عَلَم طغيان برافراشته بود و گردنكشي كرده بود و از زمره متجاوزان ( در ظلم و فساد و جنايت و خونريزي ) بود.»

وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِن تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ. (زخرف: 51)

ترجمه : «فرعون در ميان قوم خود ندا درداد و گفت : اي قوم من ! آيا حكومت و مملكت مصر ، و اين رودبارهائي كه در زير ( كاخها و قصرهاي ) من روانند ، از آن من نيست ؟ مگر ( ضعف موسي و شكوه مرا ) نمي بينيد ؟»

وَقَارُونَ وَفِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَلَقَدْ جَاءهُم مُّوسَى بِالْبَيِّنَاتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ وَمَا كَانُوا سَابِقِينَ. (عنکبوت: 39)

ترجمه: «ما گول خوردگان زر و زور ، يعني ) قارون و فرعون و هامان را ( نيز به گناهانشان گرفتيم و نابودشان كرديم ) . موسي با دلائل و براهين روشن به سراغ آنان رفت ، امّا ايشان در زمين استكبار و برتري جوئي كردند ، ولي نتوانستند پيشي گيرند ( و از دست خدا بگريزند و خويشتن را از عذاب او برهانند ).»

قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَن يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَن يَطْغَى. (طه: 45)

ترجمه: «( موسي و هارون خاشعانه ) گفتند : پروردگارا ! ما ( از اين ) مي ترسيم كه او ( قبل از آن كه به سخنان ما گوش فرا دهد ) بر ما پيش دستي كند ( و فرمان قتل ما را صادر كند و پيام تو به گوش او و اطرافيانش نرسد ) و يا ( بعد از شنيدن ) طغيانگري آغازد ( و اسائه ادب كند ).»

خلاصه:

با کمی اندیشه و تأمل پاسخ این سؤال بد را خواهید یافت:

«از میان حکام و پادشاهان جهان امروز کی ها بیشترین مورد منهج فرعون را در حکومتداری خود تطبیق و تعمیل می کند؟»

دیدگاهتان را بنویسید