مولفات زیست جهان تمدنی

پنج مؤلفه شكل دهنده سبك زندگي يا زيست جهان تمدني ما

دکتر جبرئیلی

? بيشتر ما به به ميوه هاي تمدن مي انديشم و سخت افزار تمدني را معيار توسعه يافتگي و توسعه نيافتگي قرار مي دهيم. به عنوان نمونه، راكت هايي كه روسيه شوروي اخيرا پرتاب كرد، مي گوييم، چي كشور پيشرفته اي، رقيب بزرگ نظامي امريكا و در صنعت اسلحه برتر ازوست.

? ما نياز داريم نوع نگرش خود را به سبك زندگي يا زيست جهان تمدني ، ژرف بسازيم. هر جامعه يا حوزه تمدني ، از لايه هاي زيرين سبك زندگي تا لايه هاي روئين سبك زندگي برخوردار است. لايه هاي مياني بر لايه هاي زيرين و و لايه هاي روئين بر لايه هاي مياني استوار است.

? به طور كل، پنج مؤلفه ذيل لايه هاي سبك زندگي ما را شكل مي دهند و تمدن يا زيست شهرآييني ما را جهت مي دهند: معرفت، ايمان، قول، عمل، وسيله .

? معرفت: معرفت اساسي ترين لايه زيست جهان ماست، وقتي دريافتيم كه فقط حس، تجربه و عقل سازنده معرفت هستند، در اين صورت يك تمدن سكولار را شكل مي دهيم و تمام مؤلفه هاي سبك زندگي ما را جهت مي دهند.

? اگر باورمند شديم كه فقط وحي و شهود ، سبك زندگي ما را شكل مي دهد و عقل و حس و تجربه هم تابع آن باشد، يك تمدن ديني محض را شكل مي دهيم، به عنوان نمونه سبك زندگي سلفي ها و اهل حديث و بسياري از سنتي ها چنين است.

? اگر باورمند شديم كه مي توان ميان حس و تحربه، عقل و شهود و وحي جمع كرد، ما يك تمدن ديني عقلاني را شكل مي دهيم كه اهل رأي و روشنفكران دينمدار بر اين سبك زندگي حركت دارند.

? بر اساس اين معرفت شناسي است كه علوم هر تمدن شكل مي گيرد. به عنوان نمونه در ميان كساني كه حس و تجربه و عقل را منابع معرفت مي دانند، علوم تجربي و علوم انساني جهت دهنده سبك زندگي آن هاست، در ميان كساني كه فقط وحي را قبول دارند تفسير و حديث، و تاريخ جهت دهنده سبك زندگي آن هاست، و كساني كه جمع ميان منابع معرفتي را قبول دارند، علوم تجربي، علوم انساني ، علوم نقلي اجتهادي جهت دهنده سبك زندگي آن هاست.

? ايمان: مؤلفه دوم ايمان است. ايمان گاهي مبتني بر معرفت است، و گاهي مبتني بر معرفت نيست. به عنوان نمونه مبناي عقلاني توحيد، معاد و نبوت، بسيار قوي است، در حاليكه مبناي ايمان به آخرت، ابليس، جن، فرشته، پس از ايمان به پيامبر و كتاب او به وجود مي آيد و مبتني بر اعجاز است. و اعجاز زماني است كه حس و تجربه به كار نيايد يا عقل با ابزارهاي خود نتواند موضوع ايمان را درك كند.

? قول : مؤلفه قول، يا گفتار، لايه سطحي تر سبك زندگي ماست، اول، اينكه منبع گفتار ما چيست؟ از كدام منابع برخاسته است؟ دوم، چگونه بيان كنيم؟ چي را بيان كنيم؟ و چي را بيان نكنيم؟ به عنوان نمونه در تمدن سكولار يا سبك زندگي سكولار آزادي بيان يا گفتار هيچ حدي را نمي شناسد و هيچ تابو و مقدسي مانع آن نيست. اما در يك تمدن ديني مبتني بر وحي محض يا اهل حديثي و سلفي، مقدسات بسيار است كه اصلا انسان را محصور مي كند و آزادي بيان يا گفتار بي معنا مي شود. در يك تمدن ديني عقلاني، وحياني عقلاني يا تمدن اهل رأي، يك تعداد مقدسات محدود مانند خدا، كتاب، پيامبر و مباني اعتقادي، مقدس هستند، فرآورده هاي بشري تقدس خود را از دست مي دهند و قابليت خطاپذيري و نقد را پيدا مي كنند. يعني اسلام مقدس و نقدناپذير مي شود و مسلماني نقد پذير. در اينجا آزادي بيان تأديب مي شود.

? عمل: معرفت و ايمان، از هم جداناشدني هستند. حتي علوم تجربي در ژرف ترين لايه خود مبتني بر ايمان است. به عنوان نمونه علوم انساني پذيرفته اند كه كاركرد جهان منظم است. اما جهان با أين بزرگي تحت تجربه نمي آيد و سوژه آزمايشگاه نمي شود. فقط اين را از راه ايمان بايد قبول كرد. هدف ما از عمل غير كردار هاي گفتاري است. يعني زماني كه ما مي خواهيم فراتر از كردارهاي گفتاري حركت كرديم، وارد عمل مي شويم. تجارت، صنعت، سياست و …. ميدان اعمال ما هستند . ما بايد مشخصه عمل تمدني و عمل خير تمدني را پيدا كنيم.

? به گونه بسيار كوتاه، عمال تمدني تعمير مي كند، آبادگر است. عمل تمدني هم ما را تعمير مي كند هم ديگري را. اگر يك عمل ما را تعمير كرد و ديگري را ويران، اين عمل تمدني نيست. مثلا استعمار گري، عمل تمدني نيست، چون يكي را تعمير و ديگري را ويران مي كند.

? وسيله: وسيله و ابزار از اساسي ترين مؤلفه هاي سبك زندگي است. بدون وسيله زندگي نا ممكن است و تمدن هم محال است. انتخاب وسيله در راستاي اجراي عمل، از منظر تمدني بسيار مهم است. به عنوان نمونه، كوچ دادن اقوام غير از اقوام خودم از يك منطقه به وسيله زور غير تمدني است. چون ويرانگر است، براي ديگري، و آبادگر است، براي من. تحقير يك فرهنگ نيز چنين است.

دوكتور هجرت الله جبرئيلي

١٥ / ١٠/ ١٤٠٠

بيمارستان اختر، تهران

دیدگاهتان را بنویسید