نگاه تدينى تمدنى به كتاب تاريخ تاجيكان (ايرانيان شرقى)

 

کتاب تاریخ تاجیکان

 

نگاه تدينى تمدنى به كتاب تاريخ تاجيكان (ايرانيان شرقى)

 

 

 

نوشته ريچارد فولتز

ترجمه پروفيسور لعلزاد

تحلیلی از دکتر هجرت الله جبرئیلی

✍ اين كتاب توسط ريچارد فولتز كانادايى به زبان انگليسى نوشته شده است. ايشان مؤرخ و كار تخصصى اش حوزه تاجيكان است.

✍ با آنكه تاريخ تاجيكان و كل منطقه در نزد غربيان زير نام ايران شناسى خوانده مى شود و در باب ايران شناسى هزاران كتاب نوشته اند، اما در باب تاريخ تخصصى تاجيكان بنابر تصريح مترجم، اين اثر نخستين كتاب در حوزه غرب به شمار مى رود.

✍ يكى از زيبايى هاى كتاب اين است كه فقط تاريخ سياسى نيست، بلكه آميزشى از تاريخ سياسى و تمدن تاجيكان است و به نحوى تاريخ تدينى تاجيكان نيز به شمار مى رود.

✍ نويسنده به خوبى توانسته است از دوران باستان، دوران تاريخى پيشا اسلام، دوران اسلامى و دوران استعمارى و پسا استعمارى مرور زبان شناسيك، تمدنى، تدينى، سياسى و هويتى از زيست تاجيكان به ويژه در سه حوزه سمرقند و بخارا (اوزبكيستان امروزى), تاجيكستان ، تاجيكان ساكن افغانستان امروز داشته باشد و يك آشنايى خوب، اما نه كافى براى خواننده از تاجيكان ايجاد مى كند.

✍ از زيبايى هاى ديگر كتاب اين است كه نويسنده سال ها در اوزبكيستان و تاجيكستان زيسته است و تدريس كرده است، اين نگاه ، روش شناسى تفهمى بدان بخشيده است و به گونه اى نويسنده اين تاريخ را زندگى كرده است. اما گاهى نگاه خاورشناسانه بر او غالب مى شود و از پارس و تاجيك يك دو گانه مى سازد و گاهى آن را جبران مى كند.

✍ نويسنده همسر ايرانى فارسى زبان داشته و زيست تمدنى فارسى تاجيكى را از او فراگرفته است و بسيارى از مسائل بغرنج اين تمدن را به وسيله او آموخته و حل كرده است.

✍ نثر ترجمه روان و خواندنى است. گاهى او قات روان نويسى بيش از حد با لهجه كابلى ، رطوبت و فخامت كلام را از متن مى ربايد، شايد خشك بودن زبان تاريخ نگارى، به ويژه از زبان يك تاريخ نگار غربى، نرمش و لطافت كلام را از متن فارسى كه بى هيچ شكى تابع نثر انگليسى كتاب است، در بخش هايى از آن گرفته است.

✍ نويسنده قوم تاجيك را بومى ترين قوميت تاريخ منطقه مى داند و به خوبى توانسته است ، چگونه توزيع و مسافرت هاى تاريخى تمدنى اين قوم و پاره پاره شدن ها و مظالمى را كه تحمل كرده است و بار بار دوباره سربلند كرده است را به خوبى توضيح مى دهد.

✍ نويسنده تاجيكان را قوم تمدن آفرين و انتقال دهنده تمدن به اقوام ديگر مى داند. بار تدينى و تمدنى ، و تمدن آفرينى زبان فارسى را به خوبى توضيح مى دهد. شكوه تمدنى فارسى سامانى را با ريشه هاى تلفيقى پيشا اسلامى و اسلامى آن بسيار زيبا توضىح مى كند. شكوهى كه هيچگاه در عرب و عجم جهان اسلام باز نگشت.

✍ نكته اى زيباى ديگر كتاب، توضىح آميزش تدينى و تمدنى تركان و تاجيكان در تاريخ ماوراء النهر و خراسان بزرگ است. اين امتزاج چنان بوده است كه زيست تمدنى اين دو قوم به شكل جدا و متمايز غير قابل توضيح است. اين نگاه بر نگاه هاى پان تركيستى و پان تاجكيستى كه برترى جويانه و ايديولوژيك و غير علمى و جعلى است، خط بطلان مى كشد.

✍ پيوست مترجم بر كتاب كه باز هم مستند بر تاريخ نگارى اصيل وعلمى است، بر غناى كتاب افزوده است. براى ويراست هاى بعدى پيشنهاد مى شود تا اين پيوست ها غنى تر و بيشتر شود و به مقالات در سايت ها ارجاع داده نشود ، بلكه آن مقالات در پيوست كتاب چاپ شود.

✍ اگر تاريخ افغانستان را از منظر روشنفكرى تقسيم كنيم به سه دوره: ١) روشنفكرى ملى گرايانه (١٩٠٠ – ١٩٧٢), ٢) روشنفكرى ايديولوژيك ( ١٩٧٢ – ١٩٩١) ؛ ٣) روشنفكرى هويت طلب قومى؛ مى توان تقسيم كرد.

✍ مطالعه عميق اين كتاب به تمامى روشنفكران هويت طلب تاجيك مدنيت خواه پيشنهاد مى شود تا بتوانند مطالبات خود را بر مبناى خويشتن شناسى تدينى و تمدنى و تاريخى اصيل و مستند بنا كنند.

✍ مطالعه عميق اين كتاب براى روشنفكران هويت طلب مدنيت خواه پشتون، اوزبيك، تركمن، بلوچ، نورستانى، هزاره و … نيز پيشنهاد مى شود، زيرا شناخت دقيق و عميق تاريخى از اقوام همزيسن زمينه ساز زيست مسالمت آميز مدنى و به رسميت شناختن حقوق همديگر مى شود.

دیدگاهتان را بنویسید