فرازمانی و فرامکانی و فراتاریخی بودن احکام فقهی

آيا احكام فقهي جهاني، فرازماني، فرامكاني و فراتاريخي وجود دارد؟

دکتر هجرت الله جبرئیلی

? اساس فقه حنفي از منظر روش شناسي، در عميق ترين لايه اصولي آن، فرق گذاري ميان ،،شريعت،، و ،،فقه،، است.

? اساس شريعت بر نصوص ( قرآن و سنت متفق عليه مذاهب) است. از اين جهت احكام شريعت فرازماني، فرامكاني و فرا تاريخي است.

? اساس فقه به عنوان دانش استنباط (بيرون ياب كردن) احكام، بر اجتهاد است. زماني كه در باره يك نظام، يك سيستم، يك واقعه و رويداد، نص وجود نداشت، نوبت به فقه مي رسد. 

? اساس فقه بر اجتهاد و استنباط و رأي و قياس و … است. آنگاه كه نص وجود نداشت، نياز به فقه و اجتهاد پديد مي آيد. اجتهاد در يك يك تركيب قياسي است: (مسأله + مجتهد + نص در موضوع مشترك = حكم فقهي). در اين فورمول احكام فقهي بشري الهي مي شود. يعني افق ذهني بشر مجتهد و عادت كرده با علوم الهي با افق نص و افق پرسنده و زيست جهان معاصر، يكجا مي شود و حكم استنباط مي شود. پس احكام قياسي فقهي، احكام الهي بشري است.

? فورمول اجتهاد مثلا در مصالح مرسله كاملا متفاوت است: ( مسأله + رأي مجتهد = حكم فقهي). در اين فورمول مصالح مرسله رنگ الهيت اندك مي شود و رنگ بشري افزايش پيدا مي كند.

? حال در هر نظام فقهي، مثلا نظام فقهي حقوقي و اخلاقي خانواده، مطالعه گر معاصر كه در دنياي تجديد شده مسلماني زيست مي كند و نه دنياي سنت زده و عادت زده قديمي، اولين پرسش اش اين باشد كه چند در صد از اين احكام شرعي هستند و چند در صد از احكام فقهي هستند. احكام شرعي خانواده مثلا ازدواج به اساس نكاح از خلوص و ناب بودن برخوردارند، اما احكام فقهي خانواده مثلا بسياري از مسائل طلاق و مديريت خانواده، آگنده از تحارب و زيست جهان هاي فقيهان در تاريخ قديم جهان مسلماني است. 

? مكتب حنفيان جديد، با أين نگاه و با الهام از تفاوت گذاري ميان شريعت و فقه، ميان اسلام و مسلماني فرق مي گذارد و بدين گونه يك هرمنوتيك جديد را توليد مي كند كه فرآورده ها و احكام آن از انعطاف پذيري و سازگاري با تغييرات و تحولات جهان و يكجا شدن با علوم انساني ارزشمند برخوردار خواهد بود.

? با مسلماني شدن ، دانش فقه، فقيه و حقوقدان و سياست شناس و مردم شناس و جامعه شناس و … تجارب علمي خود را در هم مي آميزد و پس از ذوب شدن آن در كوره علمي زيست جهان موجود ، راهبردها، تكنيك ها و روش هاي كاربردي مديريت جامعه مسلماني را پديد مي آورند.

? احكام شريعت در سطح جهان مؤمنان فرازماني، فرامكاني و فرا تاريخي هستنند، اما روش تطبيق آن ز ضرورت كاربردي ساختن آن به دست رهبر جهان شناس و زمانه شناس هر يك از سرزمين هاي مسلماني است.

? احكام فقهي، منطقه اي، مذهبي، كشوري، تطور پذير و خطاپذير است. رهبر زمان شناس نيك مي داند كه نبايد به كاربرد كوركورانه احكامة فقهي اجتهادي خطاپذير فقيهان پيشا تجدد بر مسلمانان تجدديافته پرداخت و آنان را در ضيق و تنگنا و رنج و الم قرار داد.

? رسالت اسلام كه جهاني است، فرازماني و فرامكاني و فرا تاريخي است، اين است كه سنگيني ها و سختي ها و دشواري ها را از شانه هاي مسلمانان بردارد و نظم، امنيت، آزادي، رفاه، عدالت و رشد و تعالي را براي آن ها فراهم آورد.

? مر مسلمانان سختي و سنگيني و ضيقي و حرج و تنگنا و فقر و رنج و الم و شكنجه آوردن، خلاف حكمت ها و احكام شرعي، و خلاف حكمت ها و احكام اصيل فقهي است.

این پست دارای 2 نظر است

دیدگاهتان را بنویسید